مطالعات حقوقی چین «از کجا آغاز کنیم»
انتشارات نگاه بینه
مقدمه نگارنده کتاب
مسئله وحدت و یکپارچگی برای چینیها از همیشه، چنان مهم بوده است که نام این کشور از نام سلسله چین که در حفظ یکپارچگی از موفقترین سلسلههای این سرزمین محسوب میشود اخذ شده است. سرآغاز مشهور رمان حماسی منظومه سه پادشاهی که از گنجینههای محبوب ادبیات چین بشمار میرود نیز چنین وصفی از تاریخ این سرزمین کهن دارد: "این امپراطوری که دیریست پراکنده است متحد باید گردد؛ این امپراطوری که دیریست متحد است پراکنده باید گردد؛ پراکندگی، اتحاد؛ اتحاد، پراکندگی؛ همیشه همین طور بوده و همیشه همین طور خواهد بود" به دلیل همین نگرش است که گفته شده رویکرد چین در ارتباط با نظام جهانی، و مشخصاً با سیستمی که در غرب شکل گرفته، اساساً متفاوت است؛ اگر در قرون اخیر غرب و ایالات متحده به دنبال هژمونی بوده و هستند چینیها -به طور نسبی- به دنبال هارمونی هستند. چین، برخلاف غرب، هرگز با کشوری که از نظر بزرگی و فرهنگ با چین قابل مقایسه باشد مواجه نشده است، به دنبال صدور اندیشهها و ارزشهای خود نبوده است و در یک کلام این را وظیفه دیگران دانسته که به چین رجوع کنند.
تفاوتی نمیکند با این گزارهها موافق باشیم یا نباشیم، اینک چین با حفظ اتحاد و یکپارچگی خود بار دیگر "برخاسته" است، دومین قدرت اقتصادی جهان است. به زعم بسیاری در مسیر نخست شدن قرار دارد و مهمتر آنکه مورد رجوع اکثر کشورهای جهان قرار گرفته است. مرجعیتی که با جایگاهی که به لحاظ تاریخی، این کشور برای خود قائل است مطابقت دارد.
نبایست فراموش کرد که در طول هجده قرن از بیست قرن گذشته، سهم چین از تولید ناخالص جهانی از هر کشور غربی دیگری بیشتر بوده و تا سال 1820، سهم چین از تولید ناخالص جهانی بیش از سی درصد بوده است. بنابراین جایگاه فعلی این کشور در اقتصاد و مناسبات جهانی میتواند امری طبیعی تلقی گردد و اینگونه در نظر گرفته شود که جایگاه چین به لحاظ تاریخی و بطور طبیعی یک قدرت اقتصادی، جهانی و مرجع بودن است و اگر حد فاصل 1850 تا 2000 چنین نبوده در یک تصویر بزرگ، استثنایی بر قاعده بوده است. در واقع چین به معنای دقیق کلمه، "بر"خاسته است نه اینکه برای بار اول در تاریخ باشد که چنین جایگاهی را تجربه مینماید.
از زاویه دید ایران نیز باید گفت، چین امروز، شریک اول تجاری تقریبا تمامی کشورهای منطقه ماست. ارتباط با چین تداوم خواهد داشت؛ خواه درسطح دولتها و از طریق سند همکاری ۲۵ ساله، خواه در سطح اشخاص حقیقی و حقوقی از جمله شرکتهای تجاری.
به همین دلیل و دلایل متعدد دیگر است که به نظر میرسد، امروزه اهمیت مطالعه و شناخت لایههای مختلف چین بویژه تاریخ و بنیادهای فکری این سرزمین کهن بر کسی پوشیده نیست. شناختی که میتواند روی تحلیلهای هریک از ما نسبت به مسائل مختلف مرتبط با چین اثر بگذارد. از تحلیلمان راجع به سند همکاری 25 ساله با دغدغههای ملی و بلند مدت تا تصمیم به انعقاد قرارداد با یک طرف چینی با دغدغههای تجاری و فردی.
اما درباره آنچه که به این اثر مربوط میشود، و چنان که پیش از این ذکر شد هدف پاسخ به این سئوال دانشجویان و علاقمندان است که برای ورود به حوزه مطالعات حقوقی چین "از کجا آغاز کنیم؟" اولا بایست تاکید کرد که پرداختن به مطالعات حقوقی چین برای مدیریت بهینه همکاریها با این کشور -در هر سطحی-، ضرورتی انکار ناپذیر است و ما، خواه برای تحلیل همکاریها در سطح دو کشور خواه برای امور بسیار جزئی مثل انعقاد یک قرارداد با طرفی چینی، نیازمند شناخت حقوق چین هستیم. ثانیا بیان نمود که اصولاً شناخت نظام حقوقی چین و حتی مسائل حقوقی این کشور در سطح بینالمللی، بدون در نظر گرفتن بستر فکری و تاریخی این کشور استوار نخواهد بود. بنابراین مطالعه تاریخ، مکاتب و بنیادهای فکری چین که نشانگر ارزشهای این جامعه است، و لایه زیرین نظام حقوقی و فکری این کشور را تشکیل میدهد، برای فهم و درک مسائل حقوقی چین ضروری است و بایست در دستور کار قرار بگیرد.