آنچه در ذیل میآید نمایی کلی از کتاب نقشه جدید جهان است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده و در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات پارسه به فارسی ترجمه شده است. راقم این اثر دانیل یرگین، نویسنده آمریکایی و متخصص حوزه انرژی است که شاید بتوان مهمترین اثر وی را «The Prize» دانست؛ کتابی که به بیان تاریخِ صنعت نفت در جهان میپردازد و دستکم به ۱۴ زبان از جمله زبان فارسی با عناوین «جایزه» و یا «غنیمت» ترجمه شده است. وی در حال حاضر مدیر مجموعه غیرانتفاعی و مستقل شورای روابط خارجی و مدیر انجمن انرژی ایالات متحده است که با نهادهای دولتی این کشور همکاری موثری دارد. این اثر مانند دیگر آثار نویسنده، به تحلیل جغرافیای سیاسی و روابط بینالملل از منظر انرژی پرداخته و سبک و سیاق کتاب نیز بیشتر شبیه جمعآوری منسجم یادداشتهای ژورنالی است. به ویژه که وی از نویسندگان والاستریت ژورنال، نیویورک تایمز، واشنگتن پست و فایننشال تایمز میباشد.
اثر در 6 بخش (نقشه آمریکا، نقشه روسیه، نقشه چین، نقشه خاورمیانه، نقشه راه و نقشه آبوهوا) تنظیم شده است. در این نوشتار، بعد از ارائه تصویر کلی از هر بخش بهوسیله عنوانبندی، سعی کردهام درصورت لزوم به برخی اطلاعات که به زعم منِ خواننده ایرانی کمتر شنیده است نیز اشاره داشته باشم اگرچه ممکن است با دیگر سطور متن پیوستگی معنایی نداشته باشد. طبیعی است که این تصویر و گزینش مختصر نمیتواند جایگزین خود کتاب که در هر بخش شامل اطلاعات متنوعی است (که نشان از اشراف نسبی نویسنده بر اوضاع و احوال جغرافیای مختلف جهان دارد)، شود با این حال گمان دارم خواننده متخصص را تا میزان قابل توجهی از رجوع به اصل کتاب 500-600 صفحهای بینیاز میکند.
1- نقشه آمریکا
انقلاب شیل: کشف و توسعه صنعت نفت و گاز شیل موجب شد ایالات متحده در تولید نفت از روسیه و عربستان و در تولید گاز از استرالیا و قطر پیشی بگیرد. در این میان رشد صادرات نفت و گاز این کشور به مقدار قابل توجهی مرهون سیاستهای فراقانونی ترامپ در فشار بر کشورها مبنی بر الزام شرکتها به خرید انرژی خام از آمریکا نیز بوده است.
تثبیت از شمال و جنوب: کاهش فشار مخازن انرژی در مکزیک پس از گذشت دههها از ملی شدن این صنعت در 1938 از یکسو، و سیاست آمریکا در حوزه انرژی از سوی دیگر به فتح مکزیک منجر شده است به طوری که در حال حاضر 65 درصد از انرژی (نفت و گاز) مکزیک از ایالات متحده و از طریق پاپلاین تامین میشود.
پیشرفت صنعت نفت کانادا: دیگر تحولی که بازی انرژی را به نفع ایالات متحده تغییر داده است پیشرفت صنعت نفت کانادا و دستیابی این کشور به تولید 4.5 میلیون بشکهای در روز بوده است. امری که باعث شده 50 درصد نفت وارداتی ایالات متحده با اطمینان سیاسی-جغرافیایی مناسبی تامین شود. (این دو کشور بیش از حد در هم تنیده شدهاند.)
رفع نگرانی همیشگی: نباید فراموش نمود که ایالات متحده در سال 1950 و در آغاز جنگ سرد، نیازمند تامین انرژی خود بود و اینچنین مجبور شد امنیت عربستان را در مقابل شوروی تضمین نماید. اما با این وجود، این کشور هیچگاه از بابت تامین انرژی مورد نیاز خود اطمینان خاطر نداشته است (سابقه ملیشدنها را نیز در نظر بگیریم)، به ویژه که با شوکهای نفتی از جمله در سال 1973 و انقلاب ایران در سال 1979، نگرانیهای کشور در این خصوص به اوج رسید. ایالات متحده همواره در خصوص تامین انرژی نگرانیهای بسیاری داشته است. از این رو، اکتشاف و بهرهبرداری از شیل یک تحول بزرگ و انقلاب محسوب میشود. با دسترسی به چنین منبعی بوده است که اولاً اعمال تحریمها علیه دشمنان کمترین هزینه را داشته، دوماً حذف نفت ایران یا ونزوئلا توسط خود آمریکا جبران شده، سوماً ژاپن بیش از پیش به ایالات متحده دل بسته و نهایتاً از وابستگی اروپا به نفت روسیه نیز کاسته میشود.
2- نقشه روسیه
مسئله اوکراین: در این کتاب که پیش از آغاز جنگ در اوکراین نوشته شده است، مسئله اوکراین به نحو جذاب و پیشگوواری پررنگ است. این کتاب تاکید میکند که هدف اصلی ساخت «نورد استریم» برای استقلال امنیت انرژی روسیه از اوکراین بوده است و این دو کشور در این سالها باهم مسئله داشته و خواهند داشت. (حمله روسیه به اوکراین، نتیجهای است که تصویرسازی این کتاب شاید به طور ناخواسته به خواننده ارائه میدهد)
فراموش نکنیم که اروپا اولاً سعی کرده است لولههای انتقال انرژی در انحصار روسیه نباشد، ثانیاً انرژیهای تجدیدپذیر توسعه داده شوند و ثالثاً دست چین در استفاده از انرژیهای خورشیدی باز گذاشته شود.
تمایل به شرق: مسئله شبه جزیره کریمه و اوکراین، سنگاندازی در احداث نورد استریم 2 توسط آمریکا، انتخابات آمریکا و دعوای بین آمریکای ترامپ و روسیهی پوتین، روسیه را به سمت شرق متمایل کرده است. صادرات از منطقه ساخالین به ژاپن و همچنین سرمایه گذاری 400 میلیاردی چین در روسیه از جمله اختصاص 45 میلیارد برای تامین اعتبار لازم برای احداث خطوط لازم، از مهمترین نتایج تمایل روسیه به شرق است. در همین راستا خط لوله سه هزار کیلومتری سیبری به چین 2019 راه اندازی شد. این چنین، روسیه وابستگی کمتری برای صادرات به اروپا پیدا کرده است.
نگرانی از شرق: با وجود تمایل روسیه به شرق، این کشور نگران سرمایهگذاریهای چین در آسیا و مسائل مربوط به حوزه انرژی مانند عملکرد کشور چین در قزاقستان است.
- جالب توجه است که در حال حاضر، روابط شی و پوتین بسیار نزدیک و شخصی شده است، چنانکه به یکدیگر هدیه تولد میدهند. این دو رئیس جمهور، با اصلاحات قانونی صورت گرفته در قوانین اساسی کشورهای خود، به ترتیب در سال 2018 و سال 2020، این امکان را یافتهاند تا بدون محدودیت و تا سال 2036 در راس قدرت باقی بمانند.
3- نقشه چین
خیالهای خام رقیب: ایالات متحده با عضویت چین در سازمان جهانی تجارت گمان میکرد همه چیز را تحت کنترل خواهد گرفت اما چنین نشد. امروز به روشنی میتوان گفت با وجود همکاری دو کشور با بیش از ۷۰۰ میلیارد تجارت، بیش از ۱۰۰ میلیارد سرمایهگذاری امریکا در چین و ۶۰ میلیارد سرمایه گذاری چین در ایالات متحده، ۳۶۰ هزار دانشجوی چینی در آمریکا، وضعیت دو کشور به بیگانگی و تقابل رسیده است. این بدین دلیل است که از سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۸ رهبری مطلق آمریکا در سطح جهانی و دستکم در اقتصاد پذیرفته شده بود اما بحران سال ۲۰۰۸ در قلب آمریکا و سپس ایفای نقش چین در بهبود وضعیت اقتصاد جهان، اوضاع را دگرگون کرد. امروزه، مسئله صفبندی جدید این دو کشور مطرح است: آمریکا به دنبال تقویت متحدین خود در اقیانوس آرام است و چین به دنبال پروژه «یک کمربند، یک جاده» و بسط نقش خود در کشورهای مختلف میباشد.
دریای جنوبی چین: باید توجه داشت که در این میان نقطه اصلی خطر تقابل در دریای جنوب چین است. شاید بتوان مسائل اصلی پیرامون این منطقه جغرافیایی را چنین طبقهبندی کرد:
- عوارض طبیعی زیر دریا مال چه کسی است؟
- قلمرو اطراف این جزایر (کوچک و بیاهمیت) جزو آبهای آزاد است یا قلمرو ملی چین؟ (در واقع این جزایر مسئله اصلی نیستند، بلکه آبهای اطراف این جزایر و مسائل حقوقی منتج از آن محل اختلافات موجود است.)
- آبهای این منطقه، منطقه ویژه اقتصادی چین است یا خیر؟ (مهمترین تالی پاسخ به این سوال این است که آیا کشتیهای نظامی برای تردد در این منطقه بایست اجازه بگیرند یا آزادند؟)
آمریکا قصد محصور کردن چین در دریای جنوبی را دارد تا مبادا این کشور در این حوزه قدرت بگیرد. به هر حال باید توجه داشت که این آمریکا بوده است که برای سالها امنیتبخش دریاهای جهان بوده است.
تفاوت چین و آمریکا در انرژی: تفاوت مهم چین و ایالات متحده مدل وابستگی و مصرف انرژی است. در چین همچنان سوخت فسیلی سهم ۸۵ درصدی در مصرف انرژی دارد و ۶۰ درصد از این منابع نیز ذغال سنگ است. چین وارد کننده عمده انرژی است. از همین روی چین در دریای جنوبی هزینههای بسیاری کرده است که به نفت دست یابد چنانکه در سال ۲۰۱۱ با ویتنام درگیری شدیدی داشت اما با این وجود این کشور هنوز موفق به دستیابی به منابع نفت نشده است.
از سال 1991 به بعد بیشتر سرمایهگذاریها در جهان در حوزه نفت و گاز و خطوط انتقال بوده است. در این وضعیت، چین رفته رفته با رشد خود و مصرف انرژی باید راههای ارتباطی خود به آسیای میانه را تقویت میکرد. در نتیجه همین اوضاع، ترکمنستان فروشنده بزرگ گاز به چین شد و قزاقستان نیز میزبان حدود ۲۰ درصد شرکتهای تولید کننده نفت چینی قرار گرفت.
امنیت و همسایگان: استان سین کیانگ مسایل امنیتی خاصی را ایجاد کرده است. هممرزی با قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان، مسئله اویغورها، گروههای اسلامی و مسئله جدایی طلبی هرکدام مسائل امنیتی مختلفی را برای این کشور به وجود آورده اند. بعد از چند عملیات تروریستی، مراکز آموزش و پرورش احیا شده و گفته میشود تا یک میلیون نفر در آنها مجبور به کار میشوند. همچنین لازم به ذکر است آمریکا قانون تحریم تولیدیهای این منطقه را صادر کرده است.
یک کمربند یک جاده: مگاپروژه «یک کمربند، یک جاده» بر روی انرژی، زیرساختها و حملونقل متمرکز است و با در نظر گرفتن قیمت امروزی دلار، حداقل هفت برابر از طرح مارشال که آمریکا برای بازسازی اروپای بعد از جنگ در نظر گرفت بزرگتر است. انگیزه اولیه این طرح، رشد اقتصادی آهسته برای چین بعد از بحران جهانی بود. این طرح نگرانی چین از تنگه مالاکا و اقدامات احتمالی آمریکا در این تنگه برای تحت فشار قرار دادن چین را نیز کاهش میدهد.
چین در طرح یک جاده یک کمربند آغوش خود را به روی همه کشورها از جمله ایتالیا، یونان، پاناما و ایران باز کرده است. چین کشورهای پاکستان و مالزی را تقریباً فتح کرده است و با سرمایهگذاریهای بسیار بالا (۶۲ میلیارد و ۲۳ میلیارد دلار در یک پروژه بزرگ) وابستگی نسبی قابل توجهی بین این کشورها و خود ایجاد کرده است.
در حال حاضر، بسیاری از کشورها، به این نتیجه رسیدهاند که پیوستن به چین در حال ظهور، مزیتهای بیشتری نسبت به آمریکایی دارد که به نظر میرسد بطور فزایندهای ناپایدار شده و عقب مانده است. (صفحه ۲۱۱)
از ابزارهای عالی چین توانایی این کشور در «بسیج سرمایه» است. صندوق راه ابریشم با سرمایه ۶۰ میلیاردی توسط چینیها ایجاد شده است. بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا نیز برای تامین مالی زیرساختها تاسیس گردیده است. چین با جذب انگلیس، هند و… خط و نشان معناداری برای آمریکا، ژاپن و بانک جهانی کشید. چین ۳۲ درصد از سرمایه مشترک و ۳۰ درصد از حق رای این بانک را در اختیار دارد.
واکنش رقیب آسیایی-جمعیتی: کشور هند رقیب چین بوده و «سیاست اقدام شرقی» را در پیش گرفته است:
- امنیت اقیانوس هند،
- تعمیق روابط با جنوب شرق آسیا،
- تقویت مشارکتهای استراتژیک با ایالات متحده، ژاپن و استرالیا،
- مدیریت اختلافات با چین.
- انقلاب کانتینری سال ۱۹۸۰ در رشد چین بسیار موثر بود. در حال حاضر، ۷ بندر از ۱۰ بندر برتر جهان چینی هستند و چین بطور معمول بیش از ۴۰ درصد محمولههای کانتینری جهان را تشکیل میدهد.
- آنچه غرب با عنوان ارزشهای جهانی از آن حمایت میکند، چینیها ارزشهای غربی میخوانند. با روی کار آمدن چین، هیچ برنامهای برای تغییر رژیمها و ایجاد انقلابهای رنگی و… وجود نخواهد داشت؛ چین حاکمیت مطلق کشورها را به رسمیت میشناسد. (صفحه ۲۰۴)
4- نقشه خاورمیانه
بیماری مرزها: خاورمیانه دچار بیماری مرزهاست. بیماری ناشی از فروپاشی امپراطوریها، سر برآوردن عثمانی، شکست آن، و جنگهای جهانی که فاتحان آن، خاورمیانه را برای همیشه مریض کردند. این مرزبندیها موجب واکنش سران این اقلیم از ناصر تا صدام شده و مسئله پشت مسئله آفریده است.
در جستجوی امنیت: گویی بخشی از سران این اقلیم امنیت را از فاتح اصلی غربی جنگ مطالبه میکردند. اما عدم نگه داشتن مبارک [و دیگرانی نظیر او] و سپس ساقط شدن مرسی، به علاوه عدم ورود به جنگ در سوریه بعد از استفاده از گازهای سمی توسط اسد علیرغم وعده آن (به دلیل ترس از جنگ بدنام سوم بعد از دو جنگ عراق و سوریه)، موجب بیاعتمادی بیشتر به آمریکا و نگاه به مسیر ایران شد.
آسیب دیگر مسائل خاورمیانه برای غرب، جاری شدن سیل پناهندگان به اروپا و در نتیجه رشد «ملیگرایی» در اروپا بود. آنچه که یکی از خروجیهای آن، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بود.
تقویت اسرائیل: اکتشاف لویاتان (میدان انرژی) موجب شد تا اسرائیل به رویای استقلال خود در حوزه انرژی نزدیک شود، آن هم همزمان با بهار عربی. اسرائیل حالا میتوانست برای ایجاد امنیت و دور نگاه داشتن خود از ایران و حزبالله، هزینههای قابل توجهی کند.
تحلیل قیمت نفت: در بخشی از کتاب سقوط قیمت نفت در سال 2014 و علل آن مورد بررسی قرار گرفته است. از مسائل مورد اشاره آنکه در آن دوره، استخراج شیل آمریکا با هزینه کمتری تمام میشد و این کشور مشکلی برای تولید نفت نداشت. افت قیمت نفت باعث شد روسیه و عربستان بهم نزدیک تر شوند اما بدون ایران نمیشد تولید را کاهش داد. ایران حاضر به کاهش نفت به ویژه بعد از توافق نبود.
داعش: ظهور داعش نشانی از خشم اسلام گرایان نسبت به تحمیلات اروپا و غرب بر ایشان در تنظیم مرزها و گماشتن رهبران بوده است. داعش شاید و به عبارتی زاده القاعده در عراق بوده است.
عربستان: در سال 2017 بن سلمان در حضور 3500 نفر از سرمایه گذاران جهان اعلام کرد دوره آنچه از سال 1979 آغاز شده (تصرف مسجدالحرام و تزلزل خاندان سعودی و انقلاب ایران)، گذشته است و منبعد عربستان خانه اسلام میانهرو خواهد بود. زیرا از سال 1979 به بعد، آل سعود به دنبال کسب مشروعیت مذهبی بود و همه چیز را با ابزار شریعت ممنوع میکرد اما سقوط قیمت نفت در سال 2014 باعث شد عربستان راه اقتصاد جهانی را به کشور خود باز کند. پس از آن هم حاکمیت خطمشی جدیدی در رفع محدودیت های مختلف، اعطای آزادی های اجتماعی، سهامیعام شدن آرامکو و … [آیا سرنوشت شاه در انتظار بن سلمان است؟] پیش گرفت. با این حال کتاب اشاره به دستگیری های گسترده سران خانواده سلطنتی، قتل خاشقچی و کند شدن همکاری با غرب، ترامپ، قطر و… نیز دارد.
- در حال حاضر آمریکا، روسیه و عربستان (با توجه به حجم تولید و مصرف آنها) تصمیمگیران اصلی قیمت نفت هستند نه اوپک و غیر اوپک (یادمان باشد در زمان نگارش کتاب، جنگ اوکراین هنوز رخ نداده است).
5- نقشه راه (آینده)
خودروهای برقی (تکنولوژی): ایدهای در آغاز هزاره سوم سروصدای زیادی کرد. با این حال باید توجه داشت در حال حاضر این خودروها تنها ۳ درصد از فروش جهان را شامل میشود.
تغییر فرهنگ حمل و نقل: مسئله بعدی تغییر فرهنگ استفاده از خودرو است! امروزه، گرایش مردم به سمت عدم خرید ماشین و استفاده از تاکسیهای بهتر و بهتر است. تاکسیها ۷۰-۸۰ درصد زمان کار میکنند نه مثل خودروهای شخصی که معمولاً کار نمیکنند. در نتیجه این وضعیت، فروش خودرو کم میشود، اما صنعت اتومیبل و نفت چه میشود؟
6- نقشه آب و هوا
تلاش برای تغییرات اقلیمی: نشست پاریس ۲۰۱۵ بعد از افتضاح کپنهاگ سال ۲۰۰۹ اتفاق مثبتی بود. اوباما و شی یعنی رهبران آمریکا و چین که به تنهایی بخش عمدهای از گازهای گلخانهای جهان را تولید میکنند یک سال قبل از نشست و در سال ۲۰۱۴ به توافقاتی با تعهدات متفاوت رسیدند (سال ۲۰۲۵ به عنوان افق آمریکا برای کاهش درصدی از گازهای گلخانهای مقرر شد و سال ۲۰۳۰ افقی برای اوج تولید گازهای گلخانهای توسط چین. در واقع بعد از آن سال چین نیز باید سیاستهای کاهشی را در پیش بگیرد).
به عنوان دو نمونه دیگر از این تغییرات مهم، باید اذعان داشت که «توافق سبز» در ایالات متحده مورد توجه قرار گرفت و سروصدای زیادی به پا کرد و «هیدروژن» بیش از پیش به عنوان یک منبع انرژی تجدیدپذیر مورد نظر قرار گرفت.
نتیجهگیری
به عنوان نتیجه باید بیان نمود:
- در آینده، ملیگرایی، حمایتگرایی و درگیری بین ملتها شدیدتر خواهد شد.
- میزان مصرف برق رو به افزایش است. استفاده از انرژیهای باد و خورشید برای تامین این نیازهای فزاینده موثر است اما جایگزین نفت و به ویژه گاز نخواهد شد.
نگارنده: سید حسین طباطبایی
ویراست: سید امیر احسان میری
دیدگاهی یافت نشد