گزارشی از کتاب Bucking the Buck

این کتاب، اثر DANIEL McDOWELL است که در سال ۲۰۲۳ توسط Oxford University Press منتشر شده است. این کتاب در ابتدا تلاش‌های سیاستمداران اروپایی برای بازداشتن ترامپ از خروج از برجام را به اختصار شرح داده و سپس به پیش‌بینی‌های آقایان اوباما و کری از اینکه چنین سیاستی موجب می‌شود که کشورهای دیگر به جایگزینی دلار بیندیشند، می‌پردازد.

درواقع حرف اصلی این است که مبنا بودن دلار در مبادلات بین‌المللی جایگاهی به ایالت متحده در سیاست خارجی و اعمال خواسته‌هایش در این عرصه داده است که نباید از آن دائما و بیش از اندازه استفاده شود اگرنه موجب می‌شود دیگران به فکر ارز جایگزین باشند و لاجرم این برتری از دست برود. استناد به سخنان چهره‌های مالی در راستای تایید چنین دغدغه‌ای صورت گرفته است.

(آنچه کتاب از تاثیر تحریم‌های ثانویه بر تجارت اروپا با ایران و تاحدی روسیه بیان می‌کند، مواردی است که ما زندگی کرده‌ایم!)

ادعای اصلی کتاب این است که تحریم های مالی ایالات متحده باعث ایجاد ریسک سیاسی در سیستم ارزی بین المللی می­شود. درواقع، استفاده بیش از اندازه ایالات متحده از سلاح تحریم و ابزارهای مالی، در دو دهه نخست هزاره سوم موجب شده است دولتهای دیگر به فکر تعدیل اثر دلار بر اقتصادشان و مناسبات سرمایه‌گذاری‌شان باشند.

بنابراین پرسیده می‌شود: آیا در چند دهه دیگر به این لحظه نگاه خواهیم کرد و تحریم ها را به عنوان عامل «خودکشی» دلار و پایان قدرت مالی آمریکا شناسایی خواهیم کرد؟ و پاسخ داده می‌شود: علیرغم شکایات فزاینده در مورد نحوه استفاده ایالات متحده از دلار به عنوان یک سلاح، این ارز از مزایای اقتصادی (و سیاسی) قابل توجهی نسبت به همه رقبای بالقوه برخوردار است. بعید است که این شرایط به این زودی ها تغییر کند. و تجربه تلاش‌ها برای تعدیل تاثیر دلار معمولا موفق نبوده است.

با این حال تداوم اتخاذ چنین سیاستی از سوی ایالات متحده، می‌تواند به شکل‌گیری «رهبری» علیه جایگاه دلار منجر شود و تجربه‌های موردی شکست خورده قبلی را یکپارچه و جهت‌دار کند. اروپا و چین هر دو انگیزه‌های جدی دارند.

از محتمل‌ترین گزینه‌ها این است که کشورهایی که روابط پرتنش با واشنگتن دارند، می‌توانند بیشتر تجارت خود را در شبکه‌های ارزی کمتر کارآمد (اما از نظر سیاسی امن‌تر) انجام دهند، و بانک‌های مرکزی احتمال بیشتری برای سرمایه‌گذاری ذخایر مازاد در دارایی‌هایی مانند طلا و جایگزین دارند. بنابراین، ایالات متحده با پارادوکسی که جک لو گفته بود روبروست: در حالی که اولویت دلار به ایالات متحده یک سلاح قدرتمند سیاست خارجی می دهد، استفاده بیش از حد از آن ممکن است باعث خلع سلاح آن شود.

اگر کسی علاقمند باشد فصل دوم کتاب قابل پیشنهاد است زیرا در این فصل توضیح داده شده نهادهای مالی ایالات متحده چگونه از ظرفیت بی‌رقیب دلار برای اهداف سیاسی خود استفاده می‌کنند و چه سازوکاری این قدرت را به ایالات متحده می‌دهد.

فصل چهارم به رشد دخیره‌سازی طلا برای مقابله با دلار در برخی کشورها اشاره می‌کند.

فصل پنجم تسلط دلار بر پرداخت های فرامرزی را توصیف می‌کند، از جمله موقعیت آن به عنوان پرکاربردترین ارز تسویه تجاری در جهان را بررسی می‌نماید.

فصل ششم تحلیل‌های آماری ارائه می‌کند که نشان می‌دهد تحریم‌های ایالات متحده واکنش‌های سیاست ضد دلاری را برانگیخته است و ممکن است منجر به دلارزدایی نسبی در در پرداخت‌های فرامرزی شده باشد. رشد انعقاد توافق‌نامه‌های سوآپ ارز محلی نشانه‌ای بر این مدعاست.

نهایتا کتاب در فصل هشتم به تلاش‌های چین و راه‌اندازی CIPS که به نوعی بدیل SWIFT محسوب می‌شود اشاره می‌کند. اما سریع نیز ادامه می‌دهد که بسیار بعید است چین بتواند خود را از حلقه تاثیر دلار خارج سازد.

نتیجه‌گیری کلی از کتاب:

هر ابزار بازدارندگی‌ای آستانه‌ای دارد. تحریم‌ها در برخی موارد موثر هستند اما نه آنقدر که به هدف اصلی خود برسند. برای مثال روسیه از زمان تصرف کریمه هدف ۱۳ فرمان اجرایی قرار گرفته بود و قبل از آغاز جنگ با اوکراین شدیدا تهدید شد اما در نهایت پوتین محاسبه کرد که منافع جنگ در اوکراین بیش از هر هزینه اقتصادی است که واشنگتن و متحدانش می توانند تحمیل کنند.

حتی قرائنی مثل افزایش ذخایر طلا و ذخیره بر اساس رینمبی در روسیه، نشان می‌دهد، روس‌ها از ۲۰۱۴ تا آغاز جنگ اوکراین در حال آماده شدن برای مواجهه با سیاست‌های دلاری بوده‌اند.

جان کلام آنکه اگر ایالات متحده مایل است قدرت ابزارهای اجبار مالی خود را حفظ کند و از موقعیت برتر دلار در اقتصاد جهانی محافظت کند، سیاست تحریم‌های آن باید دقیق‌تر شود. نخست، واشنگتن باید تنها در صورتی از تحریم ها استفاده کند که منافع اصلی آن یا متحدانش در معرض تهدید قرار گیرد. نه هر مسئله‌ای مثل نقض حقوق بشر.

البته اقتصادهای کوچک و بزرگ را بایست از هم تفکیک کرد. واکنش اقتصادهای کوچک تاثیری بر دلار نخواهد داشت. برعکس تحریم چین، و اعمال تحریم‌های ثانویه بر اروپا می تواند به دلارزدایی دامن بزند. آمریکا نباید به چنین انگیزه‌ای دامن بزند.

همچنین نباید با استفاده بی‌دلیل و غیر هدفمند بازدارندگی سیاست‌های دلاری را کاهش داد. مثلا تحریم مقامات چینی به دلیل حمایت از هنگ کنگ بی دلیل بود.

گویی واشنگتن با استفاده از دلار به عنوان سلاح سیاست خارجی، جذابیت ارز را کاهش می دهد و نگرانی های مربوط به ریسک سیاسی را در پایتخت های سراسر جهان افزایش می دهد و این راه درستی نیست.

درواقع، دغدغه نویسنده، استفاده درست (مطابق با منافع آمریکا و علیه مخالفانش) از قدرت مالی و دلاری ایالات متحده است.

لازم به ذکر است که همین نویسنده در سال ۲۰۱۵ مقاله‌ای با عنوان Redback rising: China’s bilateral swap agreements and renminbi internationalization دارد که مطالعه آن نیز پیشنهاد می­شود.

نگارنده: سید حسین طباطبایی

ویراست: سید امیراحسان میری

دیدگاهی یافت نشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *